خدايم آه اي خدايم صدايت مي زنم بشنو صدايم
شکنجه گاه اين دنيا چه آيد به جرم زندگي اين شد سزايم آه اي خدايم بشنو صدايم
مرا بگذار با اين ماجرايم نمي پرسم چرا اين شد سزايم آه اي خدايم بشنو صدايم
گلويم مانده از فرياد و فرياد ندارد که از غم مرگ صدا را
به بقض هر نفس پيچيده سوگند به گلهاي به خون غلطيده سوگند
به مادر سوگواره جاودانه که داغ نوجوان ديده سوگتد
خدا حادثه در انتظار است به هر سو باد وحشي در گذار است
به فکر قتل عام لاله ها باش که خواب گل به گل کاووس خانه است
خدايم اي پناه لحظه هايم صدايت مي زنم با گريه هايم
صدايت ميزنم بشنو صدايم
الهي در شب بختم بسوزان ولي محتاج نا مردان مگردان
عطا کن دست بر چشم همتم را خجل از روي محتاجان مگردان
الهي کيفرم را مي پزيرم که تو ذات خود را پس بگيرم
کمک کن تا که با نا حق نسازم براي عشق و آزادي بميرم
خدايم اي پناه لحظه هايم صدايت مي زنم با گريه هايم